خداوند، دوست دارد که بنده اش درباره گناه بزرگ از او [بخشش] بخواهد، و بنده ای را که گناه کوچک راسبُک شمارد، دشمن می دارد . [امام صادق علیه السلام]
عاشقم ، عاشق بارون ...
داستان کوتاه زخم زبان
یکشنبه 93 اسفند 17 , ساعت 4:33 عصر  

داستان کوتاه زخم زبان / داستان های شیوانا استاد معرفت

داستان کوتاه زخم زبان , داستان استاد شیوانا زخم زبان , داستان شیوانا زخم زبان

شیوانا در مدرسه نشسته بود که با دیدن صحنه ای عجیب جا خورد . زن و دختر جوانی پیرمردی را کشان کشان نزد او آوردند

در حالی که با نفرت به پیرمرد خیره شده بودند از شیوانا خواستند تا سوالی را از جانب آن ها از پیرمرد بپرسد !

شیوانا در حالی که سعی می کرد خشم و ناراحتی خود را از رفتار زشت دختر و زن با پیرمرد پنهان کند ، از زن قضیه را پرسید .

زن گفت : این مرد همسر من و پدر این دختر است . او بسیار زحمت کش است و برای تامین معاش ما به هر کاری دست می زند . از بس شب و روز کار می کند دستانی پینه بسته و سر و صورتی زخمی و پشتی خمیده و قیافه ای نه چندان دلپسند پیدا کرده است .

وقتی در بازار همراه ما راه می رود ما در هیکل و هیبت او هیچ چیزی برای افتخار کردن پیدا نمی کنیم و سعی می کنیم با فاصله از او حرکت کنیم . ای استاد بزرگ از طرف ما از این پیرمرد بپرسید ما به چه چیز او به عنوان پدر و همسر افتخار کنیم و چرا باید او را تحمل کنیم !؟

شیوانا نفسی عمیق کشید و دوباره از زن و دختر پرسید : این مرد اگر شکل و شمایلش چگونه بود شما به او افتخار می کردید !؟

دخترک گفت : من دوست دارم پدرم قوی هیکل و خوش تیپ و خوش لباس باشد و سر و صورتی تمیز و جذاب داشته باشد و با بهترین لباس و زیباترین اسب و درشکه مرا در بازار همراهی کند .

زن نیز گفت : من هم دوست داشتم همسرم جوان و سالم و تندرست و ثروتمند و با نفوذ باشد و هر چه از اموال دنیا بخواهم را در اختیار من قرار دهد . نه مثل این پیرمرد فرتوت و از کار افتاده فقط به اندازه بخور و نمیر برای ما درآمد بیاورد !؟ به راستی این مرد کدام از این شرایط را دارد تا مایه افتخار ما شود ؟ ای استاد از او بپرسید ما به چه چیز او افتخار کنیم !؟

شیوانا آهی کشید و به سوی پیرمرد رفت و دستی به شانه اش زد و به او گفت : آهای پیرمرد خسته و افسرده ! اگر من جای تو بودم به این دختر بی ادب و مادر گستاخش می گفتم که اگر مردی جوان و قوی هیکل و خوش هیبت و توانگر بودم ، دیگر سراغ شما آدم های بی ادب و زشت طینت نمی آمدم و همنشین اشخاصی می شدم که در شان و مرتبه آن موقعیت من بودند !؟

پیرمرد نگاه سنگینش را از روی زمین بلند کرد و در چشمان شفاف شیوانا خیره شد و با صدایی آکنده از بغض گفت : اگر این حرف را بزنم دلشان می شکند و ناراحت می شوند ، مرا از گفتن این جواب معاف دار و بگذار با سکوت خودم زخم زبان ها را به جان بخرم و شاهد ناراحتی آنها نباشم !

پیرمرد این را گفت و از شیوانا و زن و دخترش جدا شد و به سمت منزل حرکت کرد .

شیوانا آهی کشید و رو به زن و دختر کرد و گفت : آنچه باید به آن افتخار کنید همین مهر و محبت این مرد است که با وجود همه زخم زبان ها و دشنام ها لب به سکوت بسته تا مبادا غبار غم و اندوه بر چهره شما بنشیند .

داستان کوتاه زخم زبان / داستان های شیوانا استاد معرفت


نوشته شده توسط علی فرزانه | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عاشقم ، عاشق بارون ...

علی فرزانه
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 15 بازدید
بازدید دیروز: 20 بازدید
بازدید کل: 130291 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
لینک های روزانه

فروشگاه آنلاین [4]
فروشگاه اینترنتی [3]
[آرشیو(2)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
عکس[23] . اس ام اس عید نوروز[11] . مدل مانتو[10] . عکس خنده دار[8] . عکس عاشقانه[7] . اس ام اس[5] . اس ام اس روز زن[3] . اس ام اس روز مادر[2] . فال حافظ . فواید سیر . لیزر حرارتی . مارادونا . مانتو . مدل لباس بچه گانه . مدل لباس مجلسی . مدل لباس مردانه 2015 . مدل لباس مردانه اسپرت . مدل لباس مردانه مجلسی . مدل مانتو 2015 . مدل مانتو کتی . هزال . کیم کارداشیان . آزاده نامداری . آناهیتا نعمتی . آهنگ پیشواز ایرانسل مداحی . آهنگ پیشواز ایرانسل مذهبی . آهنگ پیشواز ایرانسل نوحه . ادکلن زنانه ورساچه مشکی . اس ام اس فلسفی . افسانه پاکرو . انگشتر . بهنوش بختیاری . تیلور سویفت . جملات زیبا . جک . حدیث مدنی . داستان کوتاه . راینواز رایتل . سگ . سونگ ایل گوک . سیر . سیر خردکن . شهرزاد کمال زاده . عید نوروز .
نوشته های پیشین

مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
لوگوی وبلاگ من

عاشقم ، عاشق بارون ...
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

قرار گرفتن بر سر دوراهی / فال روزانه 1 مهر 1394
بهترین و زیباترین جملات ناب و زیبا
عکس های خفن و دیدنی از سگ های نژاد دار خانگی و وحشی جالب
[عناوین آرشیوشده]